مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم  ................. تو میان ما ندانی که چه می رود نهانی

نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم .............. همه بر سر زبانند و تو در میان جانی

(سعدی)

 

سلام

بازم شرمنده که دیر شد

با یه شعر عاشقانه برای...

///////////////////////////////////////////////////////////

ای منتهای آرزوی شاعرانه ام

انقدر روبروی خیالم قدم نزن

مضمون شاه بیت غزلهای ناب من

حال و هوای شاعریم را به هم نزن

.............

وقتی که سهم من فقط از تو جدایی است

هر شب نفس نفس غم جان کاه میکشم

وقتی که دست های تو در دست دیگریست

تنها نگاه میکنم و آه میکشم

..............

از لحظه ای که با دل من قهر کرده ای

جای لبت به پیکر من درد میکند

عاشق نمیشوی که بفهمی چه میکشم

وقتی که نیستی سر من درد میکند

................

با اینکه روز و شب دل تو پیش دیگریست

دیگر ز من نخواه که تنها شوم شبی

دست خودم که نیست تو را دوست دارمت

باید خلاصه در دل تو جا شوم شبی

................

 

لطفا نظر و نقد یادتون نرود

ممنون